تردیدی نیست که طالبان رفتنیاند، مراقب باشیم این رفت و آمدها ، آینده ما را تباه و برباد نکند، اگر سهل انگاری کنیم هرگز روی خوش و آرامش را نخواهیم دید.
من فکر میکنم که نگرانی از وضعیتِ بعد طالبان، به مراتب بیشتر و قویتر از وضعیت فاجعهبار امروز طالبان خواهد بود.
تجربه نشان داده است که هر افراط بدنبال خود تفریطی دارد تقریبًا همان قاعده عمل و عکس العمل است، که هر قدر عمل شدید و پرشتاب باشد، به همان پیمانه عکسالعمل هم شدید و پر شتاب خواهد بود.
تجربههای تاریخیما هم، همین را متبارز میکند و معرفی میکند.
حداقل از زمان حاکمیتِ امانالله شاه، تاکنون جامعه ما قربانی افراط و تفریطهای مخرب و عمل و عکس العمل های لجام گسیختهای بوده است.
زمان حاکمیت اول طالبانکه با افراط بی رویه و لجام گسیخته همراه بود و سبب انزجار مردم شد، با تغییر امارت طالبان به جمهوریت دموکراتیک اسلامی، افراط جدیدی در مخالفت و یا حداقل در جسارت علیه مفاهیم و ارزش های دینی رونق بیشتر پیداکرد، مخصوصًا که نیروی خارجی و حضور قدرتمند کشورهای بیگانه در کشور هم متهم به حمایت از آن افراطگریهای تازه و معکوس بود .
این افراط سبب عکسالعمل دیگری و باعث شکل گیری افراط مجدد با انگیزهِ حمایت از دین و استقلال شد که نتیجه آن بدبینی نسبت به دولت، عدم همکاری با دولت، فاصله گرفتن از دولت و در نهایت شکلگیری و رشد مجدد طالبان تا سرحد سقوط دولت قبلی و حاکمیت مجدد این گروه شد.
این بار طالبان با افراطیت تمام علیه کلیه مظاهر و اقدامات و سهل انگاری های دولت قبلی، وارد عمل شده اند که این افراط، سبب جسارت عدهای حتی علیه دین اسلام و انزجارشان از دین و دیانت شده و بهانه ای بدست دین ستیزان داده است.
نگرانی بیشتر مردم افغانستان این است که بعد از طالبان اگر باز نظام برقرار شود و نسبت به ارزشهای دینی مردم بتازد و یا در پرتو چنین نظامی مجالی به چنین گستاخی ها داده شود ، قطعًا افراط دیگری را در حمایت از دین و مخالفت با دین ستیزان در پی خواهد داشت، و این چرخه را توقفی نخواهد بود.
آرزوی من این است که :
۱- در شرایط فعلی و در افغانستان، دین گریزی و دین ستیزی به مصلحت نیست و لذا استدعا دارم که دین گریزان گرامی احساساتی نشوند و اولًا دین گریز و دین ستیز نشوند چون به خیر شان نیست.
و اگر انتخاب شان دین گریزی باشد حداقل آن را تبارز ندهند چون خیلی در اقلیت قرار میگیرند و آسیب پذیر خواهند بود، این برهمگان روشن است که شمار شان حتی یک فیصد نفوس جامعه افغانستان را هم نخواهند داشت و اینهم ، به خیر و منفعت شان نیست.
۲- مردم هم به خاطر مخالفت با طالب، نباید دین گریزان را حمایت کنند چونهم مسیر درستی را نمی پیمایند، هم در اقلیت اند و هم سبب تفرقه، نزاع و کشمکشِ بیهوده، ممتد و همیشهگی می شوند.
۳- طالبان هم بخاطر حفظ کیان دین، عاقلانه عمل کنند، لجاجت نکنند، شرایط زمانیرا درک کنند، رواجهای قومی و قبیلهای خود را بنام دین برمردم تحمیل نکنند و مردم را برعلیه دین تحریک نکنند.
به نظرم فشار بیش از حد از آدرس دین سبب دینگریزی میشود و صف دین ستیزان طولانی تر میگردد .
۴- مخالفین طالبان هم، نباید بخاطر نفرت از طالب، به مخالفت با دین و مظاهر و مفاهیم دینی بپردازند و علیه آن بتازند تا در فردای بعد از طالب، یک بار دیگر بنام مدافعین دین، بجان هم نیفتند و شاهد استمرار نا محدود جنگهای ویرانگر در کشور مان نباشیم.
گرچه شواهد گواه نهادینه ساختن تمامی زمینههای استمرار بلا وقفه جنگها بعد از هر تحولی برای تحول بعدیست ولی ما از خدا بترسیم، از مردم بشرمیم و به حالت کشور و مردم ما و نسل های بعدی رحم کنیم. تا دیگر در چنین دامی گرفتار نشویم.
داوود فیضی – نویسنده