172
مادری گفت من از این دلم نمی سوزد که دخترم در راه دانایی شهید شد مرگ حق است، گریه من از این بود که دخترم چند روز پیش از من پیسه خواست بخاطر کتابچه اش که پر شده بود.
دخترم گفت مادر کتابچه ام پر شده پیسه داری پنچاه افغانی بدی؟ من به اتاق دیگر رفتم داخل کیف پولم را نگاه کردم هیچ پیسه نمانده بود، بسیار چگر خون شدم دخترم خندید و گفت: پیدا کردم یک کتابچه سفید از قبل مانده بود، جگر خون نباش.
من خوشحال رفتم به طرف آشپزخانه وقتی برگشتم دیدم دخترم با پنسل پاک نوشته های کتابچه را پاک می کند، وقتی مرا دید لبخندی زد و گفت دیگر نیاز نیست کتابچه بخرم.
لعل محمد علیزاده
فیسبوک