افغانستان به عنوان یک کشور محاط به خشکه، همیشه ضرورت دارد تا برای ارتباط با جهان خارج از طریق کشورهای متصل به بحرهای آزاد اقدام نماید. این چالشی است که تمام کشورهای محاط به خشکه با آن مواجه بوده و هر کدام آن تلاش نموده اند این مشکل را از یک راهی دیگری حل نمایند.
با توجه به چالش های امنیتی در مسیر بحر هند برای افغانستان و ضرورت ما به ایجاد راه های بدیل به منظور ارتباط با جامعه جهانی و کشورهای صعنتی جهان، وزارت امور خارجه به ابتکار وزیر امور خارجه ج.ا.ا- اقدام به بررسی راه های بدیل شان برای حل این چالش نمود.
در این زمینه بهترین راه پیشنهادی راه لاجورد می باشد، که از طریق ترکمنستان، بحرکاسپین، آذربایجان و گرجستان افغانستان را به دریای سیاه وصل می نماید.
این مسیر که یکی از تاریخی ترین مسیرهای ترانزیت اموال و کالا در تاریخ افغانستان می باشد، از سابقه تاریخی بیشتر برخوردار بوده و به عنوان بخشی از راه ابریشم دارای اهمیت خاص تاریخی در افغانستان بوده است .
از جانب دیگر با توجه به جهانی شدن راه های ترانزیتی و انتقال سرمایه، اموال، کالاها و تکنالوژی معاصر از کشورهای سرمایه داری به جانب کشورهای رو به انکشاف، تغییرات زیادی در سرحدات کشورها ایجاد گردیده که از آن جمله می توان به تغییرات در مرزهای روسیه اشاره نمود.
اگر چه پروسه جهانی شدن مشکلات و عوارض مانند قاچاق انسان و مواد مخدر، تروریزم منطقوی و بین المللی را نیز به وجود آورده است، اما جامعه جهانی و کشورهای عضو آن ناچار از همکاری در این پروسه به منظور ثبات در رشد اقتصادی در سطوح ملی و بین المللی می باشند.
در این زمینه کشورهای مختلفی دارای اهمیت جیواستراتژیک و جیو پولتیک تبدیل شده اند مانند گرجستان و آذربایجان که یکی از مناطقی است که در صدر مسائل سیاست جهانی قرار داشته و دارای اهمیت زیادی برای کشورهای ترکیه، روسیه، ایالات متحده امریکا و حتی چین می باشد. در واقع با توجه به اهمیت انرژی و ضرورت به منابع جدید در این زمینه و همچنان رشد کشورهایی مانند چین -که در کنار ایالات متحده امریکا به بزرگترین مصرف کننده انرژی مبدل شده است، باعث گردیده که منابع انرژی کشورهای آسیای مرکزی از اهمیت خاصی برخوردار گردد. کشورهای اروپایی و ایالات متحده امریکا و حتی چین خواهان دسترسی به این منابع انرژی بدون در نظر داشت روسیه می باشند و همین جاست که نقش خاصی برای افغانستان، آذربایجان و گرجستان قائل می شوند.
در همین حال که با توجه به رشد چین، افغانستان می تواند نقش تاریخی و مرکزی خود را به عنوان مسیر ترانزیتی ایفا نموده، منافع بزرگ را نصیب خود نماید.
تحولات حوزه قفقاز به خصوص خودمختاری قره باغ علیا و یا اعلام استقلال ابخاز و اوسیتیای جنوبی با کمک و حمایت روسیه از گرجستان، در سال های گذشته، همه نشان دهنده اهمیت جیوپولتیکی این حوزه بوده، نقش و اهمیت این حوزۀ را برای جامعه جهانی، غرب و چین نشان می دهد.
با توجه به سرحدات مشترک افغانستان با سه کشور مهم در حوزۀ آسیای میانه (ساحه نفوذ سنتی روسیه)، افغانستان دارای نقش بسیار مهمی در منطقه و جهان گردیده است .
روسیه با احساس ندامت از تجاوز اردو سابقه شوروی در اخیر دهه هشتاد قرن بیست، هر روز به اهمیت موقعیت خاص جیوپولتیک افغانستان پی برده، شوق نفوذ بیشتر اقتصادی را در افغانستان داردکه برگزاری کنفرانس
بین المللی در باره افغانستان در ماه اپریل سال جاری در مسکو شاهد این مدعا می باشد و در واقع روسیه خواهان نقش فعال تری در بازسازی افغانستان بوده، اما ایالات متحده امریکا این مسئله را مشروط به تأیید جنگ علیه تروریزم توسط روسیه و استفاده از راه ترانزیتی روسیه و خاک قفقاز جنوبی نموده است.
لازم به تذکر است که برای روسیه خطوط سرحدی جغرافیایی آن نه، بلکه، حوزۀ نفوذ جیواستراتژیک آن اهمیت داشته که کوه های اورال تا بحر خزر یا کاسپین ادامه یافته و از بحیره سیاه، تا کریمیا ادامه میابد.
برای غرب و چین افغانستان، مسیر مطمئنی برای رسیدن به آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی بوده، حضور در این منطقه برای شان از اهمیت فوق العادۀ به هدف دسترسی به حوزۀ نفت خیز کشورهای تحت نفوذ روسیه برخوردار است.
با توجه به تحولات جهانی شدن و تبدیل جغرافیای افغانستان به بخشی از فضای سیاسی جامعه جهانی ممکن است افغانستان دوباره به زون حایل و خط داغ تبدیل گردد. شاید لازم به یادآوری باشد که افغانستان در دورۀ حکومت روسیه تزاری و بریتانیای کبیر در آغاز قرن نزدهم میلادی در بازی بزرگ اول- نقش حایل میان دو خط داغ را در سیستم دو قطبی جهانی میان فضای جیوپولیتیکی دو قطبی را اختیار نموده بود.
مسیر لاجورد برای بسیاری از کشورهای قدرتمند جهان و منطقه دارای اهمیت فراوانی بوده و در زمینه
می توان به اهمیت این مسیر برای کشورهای ذیل اشاره نمود:
ایالات متحده امریکا،
به عنوان مهمترین و قدرتمند ترین بازیگر فعلی در صحنه بین المللی، امید وار است این مسیر بتواند به عنوان یک مسیر بدیل برای ترانزیت و انتقال اکمالات ناتو و غرب در افغانستان عمل نماید تا ضرورت ایالات متحده امریکا را به پاکستان، ایران، چین و روسیه در این زمینه کم نموده، هزینه حضور در افغانستان و نظارت بر آسیای مرکزی را برای ایالات متحده کاهش دهد. که اکنون 75 درصد اکمالات ناتو از طریق خاک پاکستان و با عبور از منطقه بسیار خطرناک چمن بلوچستان و پشاور پشتونخوا صورت می گیرد. که مملو از خطر حملات طالبان می باشد.
چهار راه بدیل برای این مسیر که از دریای خون گذر می نماید شامل:
1- بندر شانگهای در چین و انتقال اکمالات از طریق چین، تاجیکستان به افغانستان می باشد،
2- مسیر ترن روسیه که با عبور از قزاقستان، ترکمنستان ازبکستان به افغانستان می رسد،
3- مسیر ایران،
4- مسیر ترکمنستان، آذربایجان و گرجستان که از طریق بحر خزر و بحیره سیاه افغانستان را به جهان متصل می سازد.
که بهترین راه، مسیر چهارم می باشد که علاوه بر فواید فوق- در آینده نیز می تواند به عنوان مسیر انرژی از آسیای مرکزی به اروپا و بحیره های آزاد عمل نماید. به این ترتیب انتقال انرژی از آسیای مرکزی به بحر آزاد و به ایران، پاکستان، چین و روسیه وابسته نبوده و از جانب دیگر این مانع از انحصار انرژی آسیای مرکزی توسط چین، هند و روسیه می گردد.
روسیه،
نباید عکس العمل این کشور دست کم گرفته شود. روسیه در مقابل هر نوع تحرک در منطقه که سبب آزاد شدن انرژی بحر کسپین به بحیره سیاه و از آن جا به مدیترانه حساس می باشد.
برای ترکمنستان، آذربایجان و گرجستان،
چانس و بخت بزرگی است برای مشارکت با ناتو و اتحادیۀ اروپا و در نهایت شراکت با این کشورها باعث و کاهش وابستگی آن ها به روسیه می گردد.
اتحادیۀ اروپا،
برای این اتحادیۀ ایجاد گزینه های متفاوتی برای تأمین انرژی به جز روسیه، می تواند برای سیاست های آن نجات بخش بوده، این اتحادیۀ را از وابستگی به منابع انرژی روسیه نجات دهد.
این مسیر که به ابتکار جلالتمآب ضرار احمد عثمانی، وزیر امور خارجه ج.ا.ا و با در نظرداشت اهمیت ایجاد مسیر ترانزیتی بدیل برای افغانستان ابداع، بررسی و پلان گذاری گردیده است.
وزیر امور خارجه ج.ا.ا، به این منظور سفرهای به ترکمنستان، آذربایجان و گرجستان انجام داده، با روسای جمهور، صدراعظم و وزرای امورخارجه این کشورها دیدار و طرح یاد شده را با این مقامات مطرح نمود.
این مسیر که به ابتکار وزارت امور خارجه ج.ا.ا ایجاد می شود، افغانستان را از طریق ترکمنستان، آذربایجان، گرجستان به بحیره سیاه و اروپا وصل نموده، راه بدیل مناسب و امنی را برای جمهوری اسلامی افغانستان به وجود می آورد. لازم به تذکر است که هم اکنون گاز و نفت قزاقستان و بحر کاسپین به عنوان بزرگترین بحر شیرین و محدود به خشکه جهان از طریق آذربایجان به گرجستان و از آن جا به ترکیه انتقال می گردد.
در این زمینه، اولین پایپ لاین انتقال گاز از بحر کاسپین به گرجستان و ترکیه به بهره برداری سپرده شده است که اولین دهلیز عبور انرژی ازÂÂ قفقاز جنوبی بدون حضور روسیه به شمار می رود.
بعد از وصل شدن افغانستان به این مسیر، افغانستان نقش مهم تاریخی خود را دوباره باز یافته، به یکی از مهمترین بازیگران منطقه تبدیل خواهد شد که سالانه میلیاردها دالر نصیب افغانستان می شود.
برای رسیدن به این منظور که افغانستان عضو سازمان حمل و نقل جهانی جاده یا ( TIR) و عضو اتحادیۀ بین المللی خط آهن ( UIC) گردیده، موافقتنامۀ های ترانسپورتی و ترانزیتی میان افغانستان، تاجیکستان، قرغیزستان، ترکمنستان ( CBTA) باید به مرحله اجرائی برسد.
با توجه به موضوعات متذکره، قرار است یک گروپ تخنیکی متشکل از نمایندگان باصلاحیت وزارت های ذیدخل روی موافقتنامۀ جدید با اشتراک کشورهای افغانستان، پاکستان، ترکمنستان و آذربایجان کار نماید. در این راستا، گروپ یادشده کار و اقدامات عملی را شروع نموده اند.
از جانب دیگر به سفارت های افغانی مقیم باکو، عشق آباد و اسلام آباد هدایت داده شده است که برای آماده گی در جهت هموار سازی اجرای قرارداد ترانسپورتی چهار جانبه با پایتخت کشورهای محل مأموریت خویش به تماس شده، تسهیلات و مقدمات لازم را فراهم سازند.
در آینده نزدیک در سطح معینان وزارت های امور خارجه کشورهای متذکره- جلساتی دایر و پس از آن نشست چهار جانبه وزرای امورخارجه به منظور تصمیم گیری روی موافقتنامۀ چهار جانبه میان جمهوری اسلامی افغانستان، جمهوری اسلامی پاکستان، جمهوری ترکمنستان و جمهوری آذربایجان تصمیم گیری نهایی صورت خواهد گرفت.
به این ترتیب علاوه بر میلیاردها دالر سود برای افغانستان، ما می توانیم از ظرفیت های منطقویی سازمان کریک استفاده نماییم و از آن به نفع توسعۀ افغانستان بهره برداری کنیم.