بر أساس نظرسنجیهای گوناگون و مشاهدات کارشناسان همواره شمار بیشتری از شهروندان کشورهای اسلامی از اعتقادات خود فاصله میگیرند. اکثر آنها خواهان جدایی کامل دین از حکومت هستند.
جنیفر هولایس، از بخش انگلیسی دویچه وله در مقالهای به چند نظرسنجی در کشورهای اسلامی پرداخته است که بر اساس آنها میتوان ارزیابی کرد که در برخی کشورها دینداری در حال زوال است. یکی از این نظرسنجیها در لبنان انجام شده. حدود ۲۵ هزار نفر به پرسشهای شبکه تحقیقاتی “فشارسنج عرب” که پروژه مشترک دانشگاههای پرینستون و میشیگان است پاسخ دادهاند.
جمعبندی کارشناسان این موسسه بیانگر این واقعیت است که تقوای شخصی (دینداری) طی ده سال گذشته ۴۳ درصد کاهش یافته است.
هولایس مینویسد: «اگر از رهگذران خیابان هم بپرسید نتیجه این نظرسنجی تأیید میشود.»
او با یک زن لبنانی گفتوگو کرده است که در سن ۱۲ سالگی زیر فشار خانواده ناچار به پوشش حجاب بوده اما سالها بعد با گروهی از بیدینان در دانشگاه دوست میشود که نظر او را راجع به دین تغییر میدهند.
این زن ۲۷ ساله گفته است، به تدریج از درستی دیدگاه آنها اطمینان پیدا میکند و تصمیم میگیرد بدون حجاب به دانشگاه برود. او به درستی عمل خود اعتقاد کامل دارد، اما از این که مادر و پدرش را ناامید کرده، «بسیار ناراحت» است.
در اسناد اداره آمار لبنان ۱۸ دین قید شده است، اما بیدینی بهرسمیت شناخته نمیشود.
جنیفر هولایس در ادامه مقاله خود به نظرسنجی گروه مطالعات افکارسنجی ایرانیان (گمان) پرداخته است.
در این نظرسنجی که سالها قبل انجام شده، نگرش ایرانیان به دین و موضوعات مرتبط با آن مورد پرسش قرار گرفت.
به گفته این موسسه، حدود ۹۰ درصد از ۵۰ هزار نفری که در نظرسنجی شرکت کردند ساکن ایران بودهاند. آنها افراد باسواد بالای ۱۹ سال بودهاند که به گفته گمان «با سطح اطمینان ۹۵ درصد و حاشیه خطای ۵ درصد» قابل تعمیم به کل این جمعیت است.
بر اساس دادههای این موسسه «۷۸ درصد ایرانیان به خدا باور دارند، ۳۷ درصد به مفهوم زندگی بعد از مرگ، ۳۰ درصد به بهشت و جهنم ۲۶ درصد به ظهور منجی بشریت معتقد هستند».
حدود ۲۰ درصد جامعه نیز به هیچیک از این موارد اعتقاد ندارند.
۳۲ درصد از پاسخدهندگان گفته اند، خود را مسلمان شیعه میدانند، ۹ درصد خداناباور (آتئیست)، ۸ درصد معنویتگرا، ۵/ ۷ درصد زرتشتی، ۷ درصد ندانمگرا و ۵/ ۴ مسلمان سنی.
در ایران علاوه بر اینها گرایش به عرفان (تصوف)، یهودیت، مسیحیت، بهائیت و چند دین و آیین دیگر هم وجود دارد.
حدو ۲۲ درصد پرسششوندگان خود را نزدیک به هیچ یک از این گرایشات نمیدانند.
در افغانستان
در افغانستان هنوز هیچ نظرسنجی درباره دینداری صورت نگرفته است، هرچند تمامی حکومتهای برسر اقتدار در این کشور از حکومتهای افراطی مانند طالبان گرفته تا حکومتهای لیبرال مانند دهه دموکراسی همه آنها از جانب مردم افغانستان تصمیم گرفته و مردم را دیندار خواندهاند.
افغانستان از نظر بافتاجتماعی یک کشور اسلامی است که درصد بسیار اندکی از شهروندان این کشور هندو و سیک اند.
طبق گزارشهای ایالات متحده امریکا نسبت به آزادی دینی، افغانستان با درگیر بودن سالها در جنگ و حضور مجدد طالبان آزادی دینی را بر افراد آزادیخواه، اقلیتهای مذهبی مانند شیعهها و اقلیتهای دینی دیگر را را تنگ کردهاست.
رژیم طالبان سیاست دینی از نوع “افراطی” را در سراسر افغانستان حاکم کرده است و افراد که کوچکترین لغزش دینی مرتکب میشوند با احکام سخت مجازات میشوند.
شماری از مهاجران و پناهجویان که در خارج از افغانستان اند، آزادانه اعتقادات خود را در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند برخی آنها با رسانهها از آنچه باور دارند صحبت کردند.
قاسم وفایی 29 ساله پناهجوی افغان در سویدن که باشنده اصلی ولایت سرپل افغانستان است میگوید که او بیدین است و دین اسلام را ترک کرده است.
آقای وفایی به خبرگزاری بخدی گفت: “به دلیل سختگیری طالبان و قراعت طالبان از دین، از اسلام متنفر شدم و دیگر به هیچ دینی باور ندارم.”
به گفته او تعداد دیگری از پناهجویان افغان در سویدن و دیگر کشورها باور خود را نسبت به اسلام از دست دادهاند.
جدایی دین از حکومت
طبق نتایج نظرسنجی در ایران «۶۸ درصد جامعه معتقدند که احکام دینی نباید معیار قانونگذاری قرار گیرد حتی اگر دینداران اکثریت مجلس را داشته باشند.»
حدود نیمی از شرکتکنندگان در این نظرسنجی گفتهاند که از دینداری به بینیازی به دین رسیدهاند. از سوی دیگر باورهای ۴۱ درصد از آنها درباره دین یا بیدینی در دوران زندگیشان تغییر زیادی نداشته است.
حدود ۶ درصد هم از یک گرایش دینی به گرایش دینی دیگر تمایل پیدا کردهاند.
تقریبا ۶۰ درصد از ایرانیهای که در این نظرسنجی شرکت کرده اعلام کردهاند که نماز نمیخوانند. حدود ۴۰ درصد هم گفتهاند، به تناوب مختلف نماز میخوانند، از این تعداد ۲۷ درصد روزانه پنج نوبت نماز میخوانند.
برخی مراجع دینی در ایران از سالها پیش نسبت به بی توجهی ملت، به ویژه جوانان به دین اسلام هشدار میدهندبرخی مراجع دینی در ایران از سالها پیش نسبت به بی توجهی ملت، به ویژه جوانان به دین اسلام هشدار میدهند
در وبسایت این موسسه آمده است که پژوهشهایی را بر مبنای نظرسنجی در حوزههای اجتماعی و سیاسی انجام میدهد و به طور ویژه تلاش دارد تا بخشهایی از نگرش و دیدگاههای ایرانیان را که در فضای سیاسی جاری کشور امکان بیان و علنی شدن ندارند، اندازهگیری و تحلیل کند.
تمیمی روند «از دینداری به بیدینی رسیدن» در ایران را نتیجه منطقی عرفی سازی در این کشور میداند. او در گفتوگو با دویچه وله اظهار داشت، جامعه ایران دستخوش تغییرات اساسی شده است: «نرخ باسوادی بسیار بالاست، شهرنشینی گستردهتر شده است، توسعه اقتصادی بر ساختارهای سنتی خانواده تأثیر گذاشته و زیرساختهای دیجیتال ایران با اتحادیه اروپا قابل مقایسه است.»
تمیمی تصریح کرد: «درهم آمیختن حکومت و دین موجب نارضایتی مردم شده است، صرف نظر از این که اکثریت قریب به اتفاق هنوز معتقد هستند».
تمایز بین عقاید و نهادهای دینی
شهروندان کشورهای دیگر نیز افکار مشابهی دارند. یک زن کویتی به دویچه وله گفت، تمایز شدیدی بین اسلام به عنوان یک باور و اسلام به عنوان یک سیستم سیاسی قائل است.
این زن جوان میگوید، در دوران نوجوانی اعتقاد خود به دین را از دست داده است.
جنیفر هولایس به نقل از زن کویتی مینویسد، امروز تغییر نگرش نسبت به اسلام سیاسی در همه جا احساس میشود، اما این «به معنای نفی اسلام به عنوان یک دین نیست.»
هولایس در ادامه به نظرسنجیهایی اشاره میکند که بین ۱۹۸۱ تا ۲۰۲۰ توسط رونالد اینگلهارت، جامعه شناس، استاد برجسته علوم سیاسی دانشگاه میشیگان و نویسنده کتاب “سقوط ناگهانی مذهبی” در بیش از ۱۰۰ کشور انجام شدند.
مشاهدات اینگهارت نشان میدهند که عرفیسازی رو به افزایش است و از نمونه یکسانی پیروی میکند به این معنا که هر چه امنیت در یک کشور افزایش مییابد، شهروندان آن کشور نیز عرفیتر (سکولارتر) میشوند.
به اعتقاد جیمز دورسی، روزنامه نگار و کارشناس خاورمیانه روند جدایی مردم از دین بر خلاف جهت تلاشهای جمهوری اسلامی ایران و رقبای آن عربستان سعودی، ترکیه و امارات متحده عربی برای وابستگی ملت به دین است.
دورسی بر این نکته تاکید میکند که حکومتهای منطقه به شیوههای بسیار متفاوتی به عرفیسازی واکنش نشان میدهند: «امارات متحده عربی ممنوعیت مصرف مشروبات الکلی و زندگی مشترک بدون ازدواج را لغو کرده است، در عربستان سعودی اما خداناباوری نوعی تروریسم قلمداد میشود.»
دورسی در این راستا از رائف بدوی، بلاگر شهروند عربستان سعودی یاد میکند که در رابطه با وابستگی به دین پرسشهایی مطرح کرده بود، از جمله این که: چرا شهروندان عربستان سعودی موظف به پیروی از اسلام هستند؟ و این که، دین به تمام پرسشهای بشر پاسخ نمی دهد.
منابع:
دویچهوله
بیبیسی
ویکیپدیا
خبرگزاری بخدی