آقای رییس جمهور!
میدانی درد از دست دادن مادر، قبل از به دنیا آمدن چیست؟
میدانی درد از دست دادن پاها، قبل از راه رفتن چیست؟
میدانی! لحظهی که یک مادر دستهایش را روی شکم اش میگذارد تا به طفلی که 9 ماه او را از خون و شیره جانش پرورش کرده مرمی نخورد، چقدر سنگین است؟
میدانی! تازه به دنیا آمدن و با درد مرمی آشنا شدن چیست؟
نمیدانی! میدانم که نمیدانی، تو چی که پدرت هم نمیداند.
فقط این درد را آن مادر بیچاره و غمدیده هزاره ای ما میداند.
میدانی! درد زایمان، درد معادل شکسته شدن همزمان 20 استخوان انسان است.
چطور این زن در هنگام حمله برادران ناراضی کرزی و همزبان های تازه رها شدهای تو از بند و به اصطلاح ما خبرنگاران از حمله تروریستی از جا برخیزد؟
آقای رییس جمهور!
این سوالِ یک دختر تاجیک به دفاع از مادر هزاره از تو پشتون است؟
آیا خودت را در قبال اینگونه فجایع مسئول احساس میکنی؟
شاید بگویی کار تروریستان است، شاید بگویی ما ناتوانیم، اگر میتوانستیم کاری میکردیم و شاید بگویی این اعمال تروریست ها بیپاسخ نخواهد ماند.
اما هیچ پاسخی نمیتواند قناعت مادران و نوزادان قربانی را فراهم کند.
زیرا اگر کمترین درک و احساس مسئولیت در قبال مردم میداشتید، دشمنان قسم خورده مردم را از بند رها نمیکردید.
آیا خون هموطنان هزاره ما سفید است؟
میدانی که میدانیم اما چرا؟
به کدام جرم؟
به جرم هزاره بودن؟
به جرم زحمتکش بودن؟
به جرم لایق بودن؟
به جرم خوب بودن؟
به جرم مظلوم بودن؟
بگو به کدام جرم؟
جرم نوزادان تازه تولد شده و مادرانشان چه بود؟
اگر میگویی آنها هیچ جرمی نداشتند و بیگناه بودند، پس چطور این معصومان را قربانی معاملههای بیرحمانه و ناعادلانهی خود با گروههای تروریستی میکنی؟
آیا میتوانیم منتظر اقدام مسئولانه و منطقی شما در این مورد باشیم یا شما منتظر حرکت تاریخی و سرنوشتساز ما میمانید؟
آقای رئیس جمهور
یادت باشد این نامهی کوچک من نمونه ای از درد مادران است. اگر در موارد دیگر اقوام مختلف کشور باهم متحد نباشند، درد تمام مادران افغان مشترک است و میتواند همه را متحد سازد، آنقدر که بتواند زمامداران بیکفایت را از اریکه قدرت به زیر بکشاند.
با حرمت تمنا جهش