حدود سه ماه قبل جمعی از افغانستانیهای مقیم ایالات امتحده امریکا در شهر واشنگتن مراسم بیست و سومین سالگرد شهادت عبدالعلی مزاری، رهبر فقید حزب وحدت اسلامی افغانستان را برگزار کردند که در این مراسم داکتر رسول طالب، از عناصر کلیدی حزب وحدت در دوران جهاد و مقاومت و یکی از یاران مزاری، نیز دعوت شده و سخنرانی کرد.
تصاویر ویدیویی این مراسم، نشان میدهد که اشتراک کنندگان در انتظار شنیدن صحبتهای آقای رسول طالب است تا از او چیزهایی جدید در مورد استاد مزاری بشنوند، اما آقای طالب با انتقاد از رهبران و کنشگران سیاسی حزب وحدت بعد از مزاری گفت که او از آن جهت خودش را عضو جنبش روشنایی و تبسم میداند که آنها در حقیقت به سیاست نا سالم و ناکام رهبران قومی شوریدند چیزی که او نیز به آن اعتراض دارد. آقای طالب با احتیاط صحبتهایش را خاتمه داد ولی در پایان مراسم به ابتکار برگزار کنندگان مراسم، فرصت طرح سوال و بحث با سخنرانان نیز میسر بود که داکتر رسول طالب در محراق توجه بوده و بیشترین و جدی ترین سووالها از وی پرسیده شد.
اشتراک کنندگان سوالی را با آقای طالب مطرح کرد، اما پس از طفره رفتن او، فرد دیگری از برگزار کنندگان مراسم نیز بر ارایه پاسخ مفصل بر آن پافشاری کرد. اشتراک کننده پرسش را چنین مطرح کرد: جناب داکتر صاحب طالب شما به عنوان یکی از نیروهای برجسته ای حزب وحدت که در کته گوری بین یک تا سوم گنجانده میشدید چرا حزب وحدت بعد از مزاری و مسوولیتهای خطیری که بر دوش داشتی را رها کردی و گوشه انزوا در امریکا برای خودت اختیار کردی و اگر احیانا ما محذوریت های شما را درک نمیتوانیم و ممکن است مشکلاتی بوده باشد که مجبور شدی بروی چرا وقتی به امریکا رسیدی مسوولانه رفتار نکردی و چرا نرفتی درس نخواندی و رابطه جدی ایجاد نکردی و اندک روابط داشته را تقویت نکردی؟ گوشه ای را اختیار کردی و حتا با مهاجرین در داخل امریکا و جوانان و روشنفکران و فعالان فرهنگی و سیاسی و مدنی در افغانستان ارتباط بر قرار نکردید که اگر روزی قرار باشد از شما استفاده شود ارتباط گسترده داشته و مورد قبول مردم افغانستان و قدرت های خارجی قرار داشته باشید…؟
داکتر طالب اما با وجود اینکه کمترین وقت و فرصت را در اختیار داشت و مجری برنامه هم در تلاش برای پایان دادن به برنامه بود گفت: ” من در تمام مدتی که در پاکستان بودم روابط محکمی با سفارت خانهها و قدرت های خارجی ایجاد کرده بودم و در تلاش برای بهبودی وضعیت نیز بودم که یک روزی که از سفارت امریکا در اسلام آباد خارج شدم در بین راه توسط استخبارات پاکستان اختطاف شدم.
رد پای آی اس آی در امور افغانستان
آقای طالب اضافه میکند که سازمان آی اس آی او را تحت فشار قرار داد که شما چرا با طالبان میجنگید. او گفت: ” به اعضای آی اس آی گفتم من کاره ای نیستم و جنگ توسط من مدیریت و رهبری و تصمیم گیری نمیشود، ولی اگر مرا رها کنید تلاش میکنم مسوولان حزب وحدت را قانع کنم که دیگر با طالبان نجنگند، با همین بهانه از چنگ سازمان استخبارات پاکستان نجات یافتم و به سرعت خودم را به ترکیه رساندم و از آنجا موضوع را با محمد کریم خلیلی، دبیر کل حزب وحدت اسلامی افغانستان در میان گذاشتم.”
وی در حالی که از چنین اطلاعات نسبتا محرمانه ای پرده بر میدارد که سقوط خیلی از ولایات افغانستان از جمله بامیان با اما و اگرهای زیادی رو برو بوده به شکلی که در دوسال پیش از سقوط بامیان حزب وحدت حتا یک سنگر عقب نشینی نداشته ولی در سال 77 به یکبارگی نه تنها که سنگرهای حزب در خط مقدم که کل بامیان با تمام امکانات و تسلیحات نظامی اش سقوط کرد.
گمانه زنیهای وجود دارد که ممکن است کشته شدن قوماندان های مهم حزب وحدت نظیر قوماندان شفیع وسید سرور و بعد شکست یکبارگی بامیان با خواستهای آی اس آی پیوندی داشته باشد.
داکتر طالب میگوید پس از این که خواست ای آس ای را با رهبری حزب وحدت در میان گذاشت، رهبری حزب از او خواست که به ایالات متحده امریکا برود تا بررسی کند که خواست آمریکا چیست و چه نگاه و نظری د رمورد طالبان دارد، ایشان یاد آور میشود که با توجه به ارتباطاتی که با سفارت داشته موفق شد ویزا بگیرد و وارد امریکا شود.
گفتنیست که داکتر طالب یکی از چهرههای کلیدی و مسوول روابط خارجی حزب وحدت اسلامی افغانستان در دوران جهاد و مقاومت بود که به نمایندگی از این حزب برای رایزنی با سفارتخانه های کشورهای خارجی در پاکستان به سر میبرد. آقای طالب از معدود افرادی در درون حزب بود که با زبان انگلیسی آشنایی داشت. حزب وحدت روی آقای طالب سرمایه کرده بود و این چهره را با تمام سفارتخانه های خارجی و نمایندگی هایی سازمان ملل متحد معرفی کرده بود. انتظار هم چنین بود که آقای طالب بتواند روابط نیک با کشورهای همسایه، کشورهای غربی و سازمانهای بین المللی چون ملل متحد برقرار کند و خودش نیز یکی از چهرههای تاثیر گذار حزب وحدت اسلامی افغانستان باشد.
اکنون پرسشی را که یکی از اشتراک کنندگان مراسم سالیاد شهادت آقای مزاری از داکتر رسول طالب مطرح کرد، بدون شک پرسشی است که در ذهن تمامی پیروان شهید مزاری خلق میشود. پرسش پیروان مزاری از آقای طالب این است که بهعنوان یکی از چهرههای کلیدی حزب وحدت که مسوولیت بزرگی در قابل حزب و مردماش داشت، پس از شهادت آقای مزاری چرا همه مسوولیتها را رها کرده و با تمام ناگفته هایش در گوشهای از ایالات متحده امریکا به زندگی عادی آغاز کرد و خودش را مهره سوخته حزب وحدت لقب داد.
همسویی امریکا با طالبان؛ یا بازی موش و پشک در افغانستان
آقای طالب در ادامه صحبتهایش در این مراسم گفت زمانی که او به ایالات متحده امریکا رسید در ابتدایی ترین بررسی به این نتیجه رسید که امریکا نیز با رفتار طالبان در داخل افغانستان موافق و همسوست و نمیخواهد احزاب جهادی با طالبان بجنگند.
این در حالی است که با فاصه چند ما بعد و پس از حادثه یازده سپتامبر به یکباره همه چیز تغییر کرده و امریکا طالبانی را سقوط داد که نمیخواست احزاب جهادی با آنها بجنگند.
وی میگوید: ” من مجموعه باورها و نظرات و سیاستی که در قبال طالبان روی میز کنشگران امریکایی حوزه افغانستان بود را با بامیان در میان گذاشتم.”
داکتر طالب و افشای راز و رمزهای انزوای خودش
داکتر طالب میگوید، پس از اینکه نتیجه بررسیهایش در امریکا را با رهبری حزب وحدت در میان گذاشت، آقای خلیلی به او گفت بررسی کنید که اگر یک دفتر و یا نمایندگی سیاسی در امریکا ایجاد کند چقدر هزینه خواهد داشت و او نیز در کمترین فرصت حداقل مبلغی که ماهانه برای پیشبرد امور هزینه میشد چیزی در حدود 2 هزار دالر را برای وی اعلام کرد، خلیلی گفت این پول برای شما ارسال خواهد شد و شما دفتر حزب را تنظیم کرده و کار تان را شروع کنید.
داکتر طالب در ادامه صحبتهایش افزود: ” من کارم را شروع کردم و تمام برنامهها به خوبی پیش میرفت و ما داشتیم تلاش میکردیم که ارتباطات را عمیق تر کنیم که با تاسف پس از گذشت دو ماه مبلغ ارسالی قطع شد و دیگر کسی حتا حاضر نشد جواب ما را بدهد.”
آقای طالب در ادامه میگوید پس از اینکه کریم خلیلی همکاری با او را قطع کرده وی در وضعیتی که مشکلات ویزا و اقامت نیز داشته است، به ناچار درخواست پناهندگی داده و در امریکا ماندنی شده است.
داکتر طالب در حالی از یک همچنین وضعیتی با تاسف یاد میکند که شاید در آن برهه ای از زمان هیچ حزبی در جایی تعیین کننده ای چون امریکا نمایندگی سیاسی نداشت و اگر این نمایندگی سیاسی به دلیلی که مشخص نیست بسته نمیشد شاید حزب وحدت در اتفاقات بعدی ای چون اجلاس بن و ایجاد حکومت موقت و… یک گام از احزاب دیگر جلو می افتاد.
داکتر طالب میافزاید: ” پس از اینکه مبلغ ارسالی قطع شد و کسی جواب ما را نداد، من ماندم و سر بی سرنوشت که باید فکری به حال و وضع اقامتی ام میکردم و از آنجایی که وقت ویزایم تمام میشد من ناچارا در خواست پناهندگی دادم. من تلاش کردم به افغانستان بر گردم، اما متوجه شدم که رهبری حزب وحدت چنین چیزی را نمیخواهد و فضا به گونه ای بود که اگر بر میگشتم مجبور میشدم با کریم خلیلی در گیر شوم، چیزی که من آن را صلاح ندانستم.”
تبیعد ناخواسته رسول طالب
از صحبتهای آقای رسول طالب به این نتیجه میرسیم که او تلویحا آقای خلیلی به اقدامات عمدی علیه خودش متهم میکند که خواسته به بهانه فرستان به امریکا و ایجاد یک دفتر سیاسی، او را در یک تبعید بفرستد. زیرا با وجود آقای طالب در افغانستان و در نشست های بزرگی سیاسی که در باره افغانستان گرفته شده ( از جمله کنفرانس بن) او به نمایندگی از حزب وحدت نقش مهمی را میتوانست ایفا کند. شاید آقای خلیلی حضور داکتر طالب را خطری برای جایگاه خودش میدانسته، از همین رو او را به تبعید فرستاده است.
از سویی هم یکی از اشتراک کنندگان مراسم بیست و سومین سالیاد شهادت عبدالعلی مزاری میگوید که در حاشیه این مراسم پرسشی را از داکتر رسول طالب مطرح کرده که چرا بعد از حادثه یازده سپتامبر که افراد و اشخاص چندین حزب آمدند و ضمن تلاش برای تاثیر گزاری به نفع حزب شان جایگاه خودشان را هم پیدا کنند ولی شما همچنان در امریکا ماندید و به زندگی شخصی تان رسیدید و حالا به سیاست گر معترض تبدیل شده اید؟ جواب آقای طالب خیلی ناامید کننده بوده است. او گفته: ” از کجا میدانید که من شاید پول همان تکت طیاره ام را نداشتم که بروم و تلاش کنم جای و جایگاهم را پیدا کنم.”
حالا صحبت اینجاست که سران حزب وحدت پس از مزاری که به چندین شاخه تقسیم شد، و بخصوص حزب وحدت اسلامی شاخه کریم خلیلی که از نگاه تفکر و برنامه های سیاسی حزبی با رسول طالب همسو بود، چرا زمینه برگشت آقای طالب به افغانستان را فراهم نکرد تا از این چهره نزدیک به استاد مزاری در مناسبات داخلی و خارجی کشور به گونه درست استفاده میشد.
کریم خلیلی که در دوران جهاد و مقاومت سخنگوی حزب وحدت اسلامی افغانستان بود، در کنار آقای طالب بیشتر اوقات در پاکستان به سر میبردند و مصروف چانه زنی و گفتگو با مقامهای خارجی بودند.
اما پس از سقوط رژیم طالبان و روی کار آمدن حکومت جدید، فقط در سال 2014 میلادی و در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، سرور دانش عضو حزب وحدت اسلامی افغانستان به هدایت کریم خلیلی به کشورهای غربی سفر کرد و تلاش کرد مهرههای حزب وحدت ( از جمله عزیز شفق در استرالیا و داکتر رسول طالب در امریکا) را دوباره به کشور برگرداند. در همین سال آقای طالب با هیاهوی زیاد وارد کابل شد و مورد استقبال گسترده مردم نیز قرار گرفت.
آقای خلیلی در ساحه کارته چهار شهر کابل ساختمانی را برای ایجاد یک دفتر مردمی برای آقای طالب به کرایه گرفت و تعدادی موترهای زرهی همراه با چندین محافظ در اختیار آقای طالب قرار داد. اما پس از گذشته چندین ماه آقای طالب متوجه شد که در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری از او استفاده ابزاری میشود و هیچگونه صلاحیت رسمی به او داده نخواهد شد، او دوباره کابل را ترک کرده و راهی ایالات متحده امریکا شد.
اکنون اما بار دیگر در آستانه برگزاری انتخابات پارلمانی و یک سال قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، از رسول طالب به گونه رسمی دعوت شد. آقای طالب چند ماه قبل وارد کابل شد و به عنوان مشاور محمد اشرفغنی، رییس جمهوری کشور به فعالیت آغاز کرد. دیده شود که سالهای آینده و بخصوص در انتخابات ریاست جمهوری 1398 چی نقشی به آقای طالب داده خواهد شد. محمد کریم خلیلی، رهبر حزب وحدت اسلامی افغانستان که یک سیاست مدار زیرک و هوشیاری است، با نرم خویی تمام در یک و نیم دهه اخیر در سطح رهبری دولت افغانستان سهیم بوده و در میان اقوام هزاره رقیبهای مستقیم و غیر مستقیم اش را نیز به گونه ماهرانه مهار کرده است.
خبرگزاری بخدی