مختار وفایی، روزنامه نگار نامدار افغان که چندی پیش به دلیل افزایش تهدیدات علیه فعال مدنی و کارمندان رسانه ها مجبور به ترک افغانستان شد، به تازگی کتابی را تحت عنوان (این خون نشانی از خشم خداست) را به ربان سویدنی به چاپ رسانده است.
این کتاب زندگی دشوار و واقعی مهاجران افغان در کشورهای همسایه (ایران) را بیان می کند. آقای وفایی، نویسنده این کتاب در گفتگو با بخدی می گوید که این کتاب روایت کننده سختی هایی است که او در دروان نوجوانی و در زمان مهاجرت به ایران با آن دست و پنجه نرم می کرده است را بیان می کند.
آقای وفایی در یک گفتگوی اختصاصی به خبرگزاری بخدی گفت که این کتاب خاطرات او را از زمان مهاجرت به ایران را بیان می کند.
آقای وفایی می گوید که او در پانزده سالگی مجبور شده برای ادامه تحصیل (دروس دینی) به ایران مهاجر کند و به دلیل اینکه وضعیت اقتصادی مناسبی نداشته است مجبور شده از راه قاچاق به ایران برود. او تاکید می کند در مسیر رفتن به ایران و همچنان در زمان اقامت در ایران با مشکلات فراوانی روبرو شده است.
نویسنده این کتاب می گوید که تمامی مهاجران افغان در زمان حضور در ایران با مشکلات و چالش های زیادی روبرو می شوند، اما به ندرت این مشکلات و چالش ها مکتوب می شود و یا بازگو شده است.
به گفته آقای وفایی کتابی که او نوشته است شامل سه بحث را شامل می شود، بحث اول کتاب مربوط به تجربیات نویسنده از خوانش علوم دینی، بحث چگونگی رسیدن مهاجران افغان به ایران از طریق راه قاچاق و بحث سوم روایت عینی از سفر کارگران افغان به ایران را شامل می شود، این که کارگران افغان با چه مشکلات و خطراتی روبرو می شوند تا به ایران برسند و بعد از رسیدن به ایران با چه مشکلاتی روبرو استند.
او انگیره اش از نوشتن این کتاب را آگاه شدن مردم از دشواری های مهاجرت و حضور در ایران می گوید و تاکید می کند که بخاطر اینکه خودش شاهد عینی بوده و از نزدیک مشاهده کرده است که مهاجران افغان با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم می کنند تصمیم به نوشتن این کتاب گرفته است.
آقای وفایی می افزاید که نسخه فارسی این کتاب نیز به زودی توسط یکی از انتشارات شهر کابل به نشر می رسد و کارهای ویراستاری و صفحه آرایی آن به پایان رسیده است.
او تاکید می کند این دومین اثر او به عنوان نویسنده است و پیش از این نیز یک کتاب دیگر و زمانی که به عنوان خبرنگار در ولایت بلخ کار می کرده نیز نوشته است.
او می گوید مردم سویدن از چاپ این کتاب استقبال کرده اند و نسخه انترنتی این کتاب در تمامی کتاب فروشی های سویدن بار گزاری شده است.
او دلیل استقبال از این کتاب را حضور گسترده مهاجران افغان در سویدن می داند و می افزاید مردم این کشور نیز علاقه ای زیادی به آشنایی با فرهنگ و مردم افغانستان دارند.
به باور آقای وفایی افغان بیشتر از سایر جوامع و شهروندان دیگر کشورها دچار آوارگی و رنج و غم در طول تاریخ شده اند و اگر این رنج نوشته شود می تواند به آینده کمک کند.
او تاکید می کند اگر کسانی که دست بالایی در نویسندگی دارند در این راستا بکوشند تا از تجربیات شان بنویسند می تواند به روشن شدن وضعیت در آینده کمک کند.
یادداشت نویسنده از صفحه نخست کتاب
آنچه را که میخوانید یک روایت است از گردابی که میلیونها انسانِ آواره و سرگردان، در آن دست و پا میزنند. انسانهایی که سرنوشتشان با مرزهای حصارشده با سیم خاردار، اردوگاههای با دیوارهای بلند سنگی و کارهای شاقه و اربابهای همیشه خشگمین گِره خورده است.
این روایت واقعی، در دلِ کوهستانها و اردوگاههای ایران اتفاق افتاده است. روایتی که همه روزه با چاشنی آب، آتش و گلوله همچنان تکرار میشود.
مردمِ افغانستان، به درازنای تاریخ این کشور، در اندوه و رنجی بی پایان فرو رفته اند و تاریخ ایران نیز بدون اردوگاه، زندان، شکنجه و اعدام دروغ محض است. روایتی را که میخوانید نه آخرین رنجِ یک افغان و نه آخرین روایت از اردوگاههای شکنجه در ایران است. این آوارهگی و آن ستمگری، تا طلوع خورشید دانایی و عدل، در این سرزمینهای خسته و اسیر ادامه خواهد داشت.
خبرگزاری بخدی