مگان شهناز کبیر خواننده جوان افغان-امریکایی به همراه گروه موسیقیاش «شهناز»، قرار است تا اواسط سال آینده نخستین آلبومشان را به حمایت یکی از شرکتهای بزرگ موسیقی در امریکا به بازار بفرستد. اما مگان کیست؟
نیمی از شرق و نیمی از غرب
موسیقی شرقی را پدر افغاناش به او معرفی کرد و موسیقی غربی را مادر ایرلندیاش؛ آهنگهای پاپ/راک مگان شهناز کبیر حالا، طعم هر دو موسیقی را با خود دارد.
مگان کبیر، آهنگساز و آوازخوان جوانی است که در امریکا زندگی میکند. او 20 سال پیش در شهر کوچکی به نام بون واقع در ایالت کارولینای شمالی متولد شد ولی بیشتر دوران کودکیاش را در تنسی و کالیفرنیا گذراند جایی که جمعیت کثیری از مهاجرین افغان زندگی میکنند. او با آنکه از پدری افغان و مادری ایرلندی زاده شده است، خودش نه افغان است و نه ایرلندی؛ بلکه یک دختر امریکایی است که دو فرهنگ متفاوت را با خود حمل میکند؛ مگان موهای سیاه را از پدر کابلیاش به ارث برده است و چشمان سبز را از مادر اروپاییاش. ولی با وجود این، او دستپرودهی فرهنگ امریکا است. او از فرهنگ عامهپسند امریکایی تاثیر پذیرفته است و دربارهی زندگی امریکایی آواز میخواند.
پدر مگان زمانی که هنوز لیسه را در کابل به پایان نبرده بود، مجبور شد به خاطر تجاوز شوروی به افغانستان کشور را ترک کند و در اواخر دهه 70 میلادی رهسپار امریکا شود. او در امریکا برای مدتی درس خواند ولی پس از ازدواج با همسر ایرلندیاش، مجبور شد به کار روی بیاورد.
مگان از کودکی به هنر و آواز علاقه داشت. او همیشه در گروههای موسیقی مکتب و آوازهای دستهجمعی کلیسا شرکت میکرد. او حتا در کلاسهای رقص باله هم رفت، ولی موسیقی همچنان شوق اصلی او بود. مگان میگوید: «فامیل و اقارب من همه به نحوی به موسیقی علاقه دارند. من حتا یک خاله دارم که خواننده اپرا است. بزرگ شدن در خانوادهای که به موسیقیهای متنوع گوش میدادند روی کارهای من تاثیر گذاشته است.»
مگان زمانیکه دو سال پیش از لیسه فارغ شد، شوق موسیقی او را نگذاشت به دانشگاه رفته و به تحصیلات آکادمیک ادامه بدهد. او در عوض، به گفتهی خودش به «دانشگاه زندگی» رفت: «هرچند فکر میکنم دانشگاه رفتن امر مهمی است، ولی من این خطر را پذیرفتم و زندگی خود را به شکل تماموقت به موسیقی اختصاص دادم. حالا کمکم ثمرهی این دو سال کار و تلاشم را میبینم. تمام این مدت من در حال مسافرت به شهرهای نیویورک و لوسآنجلس بودم و با ترانهسرایان، ناشران، و شرکتهای تولید موسیقی مختلفی آشنا شدم. دانشگاه من همین تجارب واقعی از زندگی و آشنایی با سازوکار دنیای موسیقی بوده است، مسایلی که به من درسهای زیادی آموزانده است». او طی این دو سال تلاش، همانقدر که از تلخیها و سختیهای زندگی درس گرفت، از شیرینیها و زیباییهای آن نیز چیزهای زیادی آموخت. او از جمله آموخت که یک دختر نوجوان هم میتواند با پشتکار و ارادهی آهنین، یک گروه موسیقی ایجاد کند و در دنیای پرهیاهوی موسیقی امروز صاحب نام و آوازه شود.
ستارهای در حال تولد
مگان پس از موفقیتهایی که طی دو سال اخیر بهدست آورد، گروهی تشکیل داد به نام «شهناز» که شامل خودش و سه نوازدهی مرد میشود. گروه شهناز به تازگی همراه «برادران وارنر» یک شرکت بزرگ تولید موسیقی، قراردادی امضا کرده است که برمبنای آن تا سال آینده این شرکت اولین آلبوم این گروه را به بازار خواهد فرستاد. این دستاورد بزرگی برای این گروه تازهبنیاد است که میتواند آیندهی کاری اعضای آن را کاملا تغییر بدهد.
در صنعت موسیقی امریکا به هنرمندانی که از سوی کمپنیهای بزرگ حمایت نمیشوند، «ایندی» میگویند که صورت خلاصه شدهی «ایندیپندنت» به معنای مستقل است. هنرمندان و گروههای ایندی یا مستقل، نهایت آرزویشان این است که بتوانند همراه یکی از کمپنیهای بزرگ موسیقی قرارداد اولین آلبومشان را امضا کنند. تولید یک آلبوم موسیقی، آن قدر هزینه ندارد که خود این گروهها از توانشان خارج باشد. مهمتر از تولید آلبوم، پخش و تبلیغ برای آن است. به عنوان مثال، شرکت «برادران وارنر» یکی از هشت غول بزرگ در هالیوود است که سالانه دهها فلم بزرگ سینمایی، دهها برنامه و سریال تلویزیونی، مجلهها، کتابها و موسیقی و انواع کالاهای سرگرمی را تولید میکند. زمانی که یک آوازخوان همراه «برادران وارنر» قرارداد امضا میکند این کمپنی نه تنها با بهترین کیفیت ممکن آلبوم او را تولید، ثبت و انتشار خواهد داد، بلکه با به اختیار داشتن چندین شبکه تلویزیونی و کمپنیهای تبلیغاتی، از هنرمند گمنام یک شبه یک ستاره میسازد. این شرکتها، شرکتهای ستارهسازی هستند و با ساختن ستاره و فروختن آن به مردم چرخ عظیم هالیوود را میچرخانند. تقریبا تمام ستارههای موسیقی به همین شکل تولد میشوند. پس از ستاره شدن، کمپنیها لشکری از ترانهسرایان، آهنگسازان، و نوازندهگان ماهر را در اختیار هنرمند قرار میدهند؛ و به این صورت است که ستارههایی همچون مدونا، بریتنی اسپیرز و لیدی گاگا بر صحنهی موسیقی بینالمللی ظاهر شده به درخشیدن ادامه میدهند.
گروه شهناز و خوانندهی جوان آن دیگر یک گروه گمنام موسیقی نیست که چند بچه و یک دختر مکتبی راه انداختهاند. این گروه به تازگی به موفقیتهای زیادی رسیده است. در کنار کنسرتهای پی در پی که این گروه معمولا در سالونهای کوچک و کلوبهای رقص اجرا میکنند، جدیدا سریال تلویزیونی «تپهها» که از تلویزیون «امتیوی» نشر میشود آهنگهای «خداحافظ خداحافظ»، «دشمن آتش» و «رادیو اکتیو» مگان را در قسمتهایی از این سریال نشر کرد، که باعث شد این صدای جوان و زیبا در سطح امریکا معرفی شود.
مگان در کنار خوانندگی گیتار مینوازد و ترانههایش را خود مینویسد. گیتار در ساختن آهنگ و سرودن ترانههایش به او کمک میکند. او به خصوص در ترانهنویسی استعداد چشمگیری دارد؛ برخی از ترانههای او را حتا دیگر خوانندگان مشهور امریکایی خواندهاند. احتمالا یکی از دلایلی که او ترانهنویس خوبی است، آشناییاش با موسیقی افغانی و آهنگ زبان فارسی است؛ هرچند خود به این زبان تکلم نمیتواند.
احمد ظاهر و زبان فارسی
تقریبا تمام آهنگهای مگان به زبان انگلیسی سروده شده است؛ ولی این خوانندهی نیمه امریکایی و نیمه افغان، چند آهنگ فارسی هم دارد. یکی از آهنگهای او بازخوانی آهنگی است از احمدظاهر به نام «بچه نشو ای دل». این آهنگ که اصلا ایرانی است و توسط جهانبخش پازوکی ساخته شده است، سالها پیش توسط خانم مهستی اجرا شده بود، ولی احمد ظاهر آن را با تنظیم جدید و با ریتم آرامتری بازخوانی کرده است. مگان علاقهی شدیدی به احمدظاهر دارد. او میگوید: «من شیفتهی احمد ظاهر هستم. به خصوص آن شیوهای که او ترانههایش را با ملودی آهنگ وفق میدهد دوست دارم، هماهنگی شعر و ملودی در کارهای او کاملا دلفریب است. من واقعا از موسیقی فارسی خوشم میآید و در آینده روی آن بیشتر کار خواهم کرد. تا حالا اگر آهنگهایی به زبان فارسی خواندهام بیشتر شوقی و تمرینی بوده است. من در سال 2011 یک مجموعه آهنگ به زبان فارسی نشر خواهم کرد که کارهای جدیتری خواهند بود.» مگان با آن که با لهجهی انگلیسی اشعار فارسی را میخواند، ولی زبان پدری را تکلم نمیتواند. او میگوید: «من وقتی خردسال بودم بیشتر با خانواده پدرم بودم و فارسیام بد نبود، حتا گاهی فارسی و انگلیسی را یکجا استفاده میکردم. ولی از زمانیکه به ایالت تنسی آمدیم، در محیط کاملا غیرفارسی زبان به سر بردهام و اکثر کلمات فارسی را فراموش کردهام.»
حتا در آهنگهای انگلیسی مگان، رگههایی از تاثیرات موسیقی شرقی را میتوان یافت. ملودیهای شیرینی که با صدای آلات پاپ و راک یکجا شده و آواز جوان و دلنشین مگان را همراهی میکنند. مضمون آهنگهای مگان درباره چیزهایی است که ربط مستقیمی به افغانستان ندارد. اما آنچه که موسیقی مگان را به افغانستان نزدیک میکند، ضرب آهنگ و ملودیهایی است که او برای آثارش با الهام از موسیقی شرقی میآفریند. مگان گاهی همراه حیدر سلیم نیز آواز خوانده است و از این طریق بیشتر با آلات سنتی موسیقی افغانی آشنایی حاصل کرده است.
مگان نمونهای است از نسل دوم مهاجرین افغان در غرب. نسلی که اکثرا سرزمین پدری را فقط از طریق اخبار تلویزیون تجربه کردهاند. در میان این نسل رو به رشد افرادی زیادی وجود دارند که در کشورهای غربی در رشتههای مختلف هنری و علمی دستاوردهای زیادی داشتهاند. برخی از آنها گذشتهی فرهنگیشان را فراموش کردهاند و یا به آن کمتر بها میدهند. مگان شهناز کبیر اما، همچنان رابطهاش را با افغانستان از طریق موسیقی حفظ کرده است. او میگوید: «من افتخار میکنم که خود را افغان میدانم و هیچگاه فرهنگ و سنتهای آن مردم دوست داشتنی را فراموش نخواهم کرد. من با گروه شهناز، با تلفیق موسیقی افغانی و امریکایی ادامه خواهیم داد و موسیقی نوینی را برای مردم خلق خواهیم کرد… من میخواهم با این کار از فرهنگ افغانستان نمایندگی کنم و چیزی بیافرینم که مردم ما به آن افتخار کنند.»
منبع: دویچهوله